افکار معلق

در روزنِ دلم نظری کن چو آفتاب ، تا آسمان نگوید که آن ماه بی وفاست....

افکار معلق

در روزنِ دلم نظری کن چو آفتاب ، تا آسمان نگوید که آن ماه بی وفاست....

افکار معلق

یارب از عرفان مرا پیمانه‌ای سرشار ده
چشم بینا، جان آگاه و دل بیدار ده

«صائب تبریزی»

نزدیک کنکوره و منم یاد سال قبل خودم افتادم . پا شدم دفتر خاطرات اون موقعی رو خوندم و با هر خطش لبخند  زدم . سال قبل اگر چه وبلاگ نداشتم ولی همیشه می‌نوشتم . هر لحظه ام رو تو دفترچه ام ثبت میکردم . الانم دارم . هر حس و حال خوب و بدی که میاد سراغم سریع ثبت دفترچه ام میشه تا بعداً که از اون هوا اومدم بیرون دوباره بخونمش و ببینم همه چیز چقدر زود میگذره . نگاه کنید  بد خط هم خودتونید:)) 
اینو چهارم خرداد پارسال نوشته بودم یعنی همین روزا بوده . یادمه پارسال بعد از عید آزمون هام رو خراب میکردم-_-
قرار نبود جا بزنی قرار نبود حالا که همه چی داره تموم میشه تو هم باهاش تموم بشی . تو باید بمونی قرار نبود کم بیاری کم بذاری تا امید شی قرار نبود جا بزنی نجنگی قرار نبود ته ته ته همه‌ی تلاشت بشه به درک واسم مهم نبود 
تلاش تو اگه به درک بشه زحمات پدر و مادرت چی؟ اینجوری میخوای جواب بدی؟ بلند شو دستت رو بده به من هیچ وقت دیر نیست یعنی تو نباید بذاری دیر بشه حتی یه لحظه مونده تا کنکور تو باید تلاش کنی وقت مرده نداشته باشی و درگیر حواشی نباش به جای غمباد نگاه کن ببین ایراد کارت چی بود ؟ چرا آزمونت رو خراب کردی؟ مردونه درس بخون و مردونه بجنگ . 
بدون الان وقت یک قیام خونینه الان وقت جا زدن و فرارکردن  نیست . نباید بذاری این بی‌خیالی این به درک مهم نیست تو ضمیر ناخودآگاهت ریشه بدوونه. مهمه زهرای عزیزم به خدا مهمه که تلاش کنی و نتیجه بگیری اما در کنارش به خدا هم توکل کن باید درست تلاش کنی . تلاش یعنی بفهمی ضعفت چیه و برای نابود کردنش بجنگی چون اون میخواد تا آخر باهات بمونه . اگه نابودش نکنی اون نابودت می‌کنه . تو دختر روز های سختی ... من می‌دونم .‌.‌. تو میتونی دختر ..
اینو سی خرداد نوشتم 
فقط هفده روز دیگه مونده تا این کنکور لامصب تموم شده 
تو همونی که میخواست پزشکی مشهد بیاره(که نیاورد:/)
تو هنوزم همونی . به درک رتبه ی سنجش و کانونت فلان قدر شده 
کی گفته کنکور هم قراره این بشی؟ باید به همه ی اونایی  که می گن نمی تونی و مسخرت میکنن ثابت کن که میتونی تو میتونی تو هنوزم همونی 
________________
حالا درسته که به مشهدش نرسیدم ولی خواستم بگم من تا آخرین لحظه برای رسیدن بهش تلاش کردم. هرچند دربرابر دوستم که الان داره اونجا درس میخونه تلاشم خیلی ناچیز بود اما حالا همه چیز رو به فال نیک میگیرم میگم بذار به منبع بی شائبه ی حکمت وصل شم و بگم اینجا بودن حتما حتما  حکمتی داره که چه بسا چیز هایی که شما دوست دارید اما به ضرر شماست و چه بسا چیزهایی که بدتان می آید اما به نفع شماست . 
شاید اینجا بودنم بیشتر از اونجا بودنم باعث پیشرفته بشه . که البته باز هم همه چیز به خودم بستگی داره . ولی شک ندارم که این مسیری که خدا به جای اون مسیر منو توش قرار داد یه چیزی توش هست و منتظره تا با دست های من فتح بشه . فقط باید برای پیدا کردنش تلاش کنم . اگه بشینم و تکون نخورم و نگردم زیر خاک مدفون میشه اون منتظره منه 
اینم ببینید . پارسال این آیه ی قرآن شده بود یه بخشی از وجودم :)
+پس زمینه ی اون دو تا عکس اول جزوه ی روانشناسیه-_- یادمه از استادمون تعریف کرده بودم :/ آقا تعریفم رو پس میگیرم :| اگه روانشناسی رو کم بشم معدل ترم اولم میاد زیر هفده:| ولی این رفرنسی که معرفی کرده خیلی تخصصی و سنگینه و برای امتحانش فرجه نداریم و یه روز بعد اندیشه هست :| دوستام میگفتن بیاین همه باهم بیفتیم یه ترم دیگه هم روانشناسی برداریم . خدایااا دوستم می‌گفت بچه ها میخواید منم یه چیزی بیارم سر جلسه تا دوباره تعلیق بخوریم😂:)))
  • ۹۷/۰۳/۰۴
  • همدم ماه