افکار معلق

در روزنِ دلم نظری کن چو آفتاب ، تا آسمان نگوید که آن ماه بی وفاست....

افکار معلق

در روزنِ دلم نظری کن چو آفتاب ، تا آسمان نگوید که آن ماه بی وفاست....

افکار معلق

یارب از عرفان مرا پیمانه‌ای سرشار ده
چشم بینا، جان آگاه و دل بیدار ده

«صائب تبریزی»

کلاف کلافگی

دوشنبه, ۱۱ مهر ۱۴۰۱، ۰۴:۳۲ ب.ظ

1.به هر طرف نگاه می‌کنی افسردگی و غم میباره، از جمعه اینترنتامون قطع شده و هیچ سایت و برنامه‌ای کار نمیکنه،ه امروز هم فقط‌ سایتهای داخلی باز میشن

۲.دوستم گاهی با حرفاش ناراحتم می‌کنه و بهم احساس احمق بودن میده امروز بهش گفتم که از حرفش ناراحت شدم و بعدش اشک تو چشمام جمع شد. 

در واقع من ازاینکه اون از دستم ناراحت بشه ناراحت میشم ولی دیشب با خودم فکر کردم اونم همیشه با حرفای دستوری و امر و نهی کردنش و حس حماقتی که به من القا می‌کنه ناراحتم می‌کنه و من نباید عذاب وجدان داشته باشم... دوست ندارم هیچکس بهم گیر بده...

۳. بخش روان هستیم و امروز روز دوم بخشمون بود با استادی که وقتی فیزیوپات بودم رفتم پیشش و دید تو دستام حلقه است مثل حلقه‌ی اشکی که تو چشمام بود، استادی که بهم گفت شجاع باش و جدا شو ازش ولی من اون موقع نتونستم شجاع باشم...

 ولی‌ حالم خیلی بهتر از اون روزاست. استاد منو یادش مونده .... اگه بتونم باهاش صحبت میکنم...

  • ۰۱/۰۷/۱۱
  • همدم ماه

نظرات  (۳)

سلام فیزیوپات  چیه ؟  ی رشتست

پاسخ:
سلام
یه دوره‌ای از رشته‌ی پزشکیه 

آره

تورو یادم اومد  

یادمه یکی از بدترین لحظات زندگیمو

وقتی یکی از پستاتو خوندم یادم اومد

یادمه 4 یا 5 سال پیش بود 

درمورد یهو گریه کردنت توی ی اداره

پست زدی 

منم وقتی پستتو خوندم 

تند تند تایپ میکردم

 ایرادی نداره بیخیال بیخیال

راستش

چیزایی بود که میخواستم یکی به من میگفت

چون برا منم همچین اتفاقی افتاده بود

افتضاح بود اون روز

وقتی اون پستو خوندم

یاد بچگیمو اون خاطره افتادم

چقدر بده آدم بی اخیار گریه کنه

 

هر چند 4 5 سال پیش بود

فکر کنم دیگه اونطوری گریه نمی کنی

 

در ضمن فیزیوپات الان دقیقا کجای آدم میشه :)

 

زندگیو ادمای توش  چ دوستو  چ دشمنشو

اونقدمام مالی نیستن که آدم سخت بگیره

پس زیاد زندگیرو سخت نگیر فیزیوتاپیست:)

 

پاسخ:
آره دیگه به اون شدت گریه نمیکنم ولی بازم یه جاهایی نمیتونم جلوی اشکامو بگیرم، قبلا خودم رو خیلی سرزنش میکردم که چرا جلوی بقیه گریه کردم...
درکت میکنم...
تو دوران فیزیوپات در مورد علت و مکانیسم ایجاد بیماری‌ها مطالعه میکنیم
تقریبا دو سالی میشه که دیگه فیزیوپات نیستم و الان دیگه آخرای دوره‌ی کارآموزی‌ام 
ما‌ سعی‌کنیم زندگی رو سخت نگیریم ولی چیکار کنیم که زندگی به ما سخت میگیره :)

  • یک دختر شیعه
  • همیشه خودمو سرزنش میکنم که کاش میتونستم از حضور اشک هام جلوی دیگران خودداری کنم ولی حیف‌نمیشه و نمیتونم وقتی بخواد بیاد میاد دیگه...به من میگه برو اون ور کاری بهت ندارم:))

    پاسخ:
    وای منم دقیقا همینجوری هستم، درکت میکنم...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">