دیگر هیچ نبود تا فروکاهندهی انبوه اندوه باشد...
يكشنبه, ۷ آذر ۱۴۰۰، ۱۰:۴۲ ب.ظ
حال روحیم اصلا خوب نیست
از شنیدن این همه دروغ و تحقیر و توهین به شعورم خسته شدم، آخرش هم من متهم میشم، به جرم سادگی
همهی تلاشم رو کردم تا زندگیم رو قشنگ کنم، تا حس کنم یه همراه دارم، تا دوست داشته باشم و دوست داشته بشم ولی دیگه خستهام، بریدم، دیگه حتی اشکی ندارم که بریزم، دیگه قلبم جایی برای شکسته شدن نداره، حس میکنم دارم تموم میشم..
- ۰۰/۰۹/۰۷