افکار معلق

در روزنِ دلم نظری کن چو آفتاب ، تا آسمان نگوید که آن ماه بی وفاست....

افکار معلق

در روزنِ دلم نظری کن چو آفتاب ، تا آسمان نگوید که آن ماه بی وفاست....

افکار معلق

یارب از عرفان مرا پیمانه‌ای سرشار ده
چشم بینا، جان آگاه و دل بیدار ده

«صائب تبریزی»

​​​​​​

پیج دانشگاه رو باز کردم و با این استوری رو به رو شدم 

خیلی فکر کردم که این چیه و تهش با خودم گفتم یا شله زرده یا پیاز داغ با روغن فراوان :/ 

و بعدش جواب بچه ها رو خوندم ! 

و اما جواب سوال 

خیلی حالم بد شد . برخلاف ترم های اول که واسه تشریح شوق داشتم بعد از اولین جلسه ی تشریح هیچ وقت دلم نخواست برم  . این ترم برامون جسد جدید آوردن که حدود پنج شیش ماه قبل فوت شده و متعلق به فردی با سواد و فرهیخته که خودش رو اهدا کرده . 

قبل از اینکه شکافته بشه استاد جنازه ی سالم رو بهمون نشون داد . بر خلاف ترم های قبل صورتش باز بود ... اشک تو چشمام جمع شده بود و دلم میخواست هرچه سریع تر سالن رو ترک کنم .  نمی‌دونم این جلسه میتونم با جنازه ی شکافته شده اش رو به رو بشم؟ 

پ.ن: البته به یکی از خواهرم عکس رو نشون دادم و فورا گفت چربیه دیگه! ممکنه شمام به محض دیدن عکس متوجه شده باشید  :)

  • ۹۸/۰۷/۱۳
  • همدم ماه