در این دنیا که خیلی ها عصا از کور میدزدند من ساده دل نادان محبت جستوجو کردم
پنجشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۶، ۰۹:۴۴ ب.ظ
این چند روز با این که کارت سلفمو شارژ کرده بودم هی میترسیدم برم غذا بگیرم اخه توی خود دانشکدمون یه سالن هست که روش نوشته سلف سرویس خب منم فکر میکردم دختر پسرا همه اونجان ولی نمیدونستم چرا ورود و خروج فقط اقایون میرن و میان امروز فهمیدم مردونه و زنونه داره و سلف خانوما کاملا جداست و خارج از دانشکده خب خداروشکر یه جا این خجالت بکارم اومد وگرنه میرفتم اون تو دست از پا دراز تر ضایع میشدم و کلی مسخره ام میکردن
امروز اون دوست چادری ام بهم یه حرف ناشایست زد و من به مثل معروف تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد ایمان آوردم انقدر بی ادبانه و طلبکارانه صحبت کرد که واقعا دلم شکست .
همه خوابگاهی ان و فقط من و یه نفر دیگه خوابگاهی نیستیم و دخترا اصن به من محل نمیذارن و همگیشون خودشونو میگیرن دلم گرفته خدایا چرا من اینقدر بی عرضه ام اصن چرا همش این مزخرفاتو به خودم تحمیل میکنم میخوام زرنگ باشم و از حقم دفاع کنم تا الان من اگه اولین نفری بودم که وارد کلاس شدم ولی بازم اخرین ردیف نشستم اگه اولین کسی هم بودم که وارد کتابخونه شدم بازم کتاب تموم شده و بهم نرسیده 😔 خدایا بهم کمک کن 😢
- ۹۶/۰۷/۱۳