افکار معلق

در روزنِ دلم نظری کن چو آفتاب ، تا آسمان نگوید که آن ماه بی وفاست....

افکار معلق

در روزنِ دلم نظری کن چو آفتاب ، تا آسمان نگوید که آن ماه بی وفاست....

افکار معلق

یارب از عرفان مرا پیمانه‌ای سرشار ده
چشم بینا، جان آگاه و دل بیدار ده

«صائب تبریزی»

قول اصلا

پنجشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۴۳ ب.ظ

حالا یه روزم که من محض رضای خدا تصمیم میگیرم دختر خوبی باشم و تو کارای خونه به مامانم کمک کنم مامانم قشنگ میزنه تو ذوقم

مثلا دارم سفره ی افطار رو می‌چینم میگه چرا اینو اونجا گذاشتی چرا اینو اونور گذاشتی چرا فلان چیز رو نیاوردی://

بعدش منم قهر کردم اومدم تو اتاقم جوری که من بشنوم  میگه وقتی برا مهمون چایی دم میکنی باید مثل من چایی دم کنی :/ اصلا تو به کی رفتی؟ آشپزی هم که بلد نیستی 

حالا کافیه من دست به دیگ و قابلمه و ملاقه بزنم

پنجاه بار رد میشه نظارت می‌کنه که خراب کاری نکنم و کافیه دست از پا خطا کنم:/

خب همین کارا رو می‌کنه که من دختر تنبلی میشم و دیگه دست به سیاه و سفید نمیزنم-_-الانم قهرم افطار هم نمیکنم اصن😖

من قراره از فردا آشپزی یاد بگیرم به شما قول میدم :))

+خب اذان گفتن دیگه زشته موقع اذون آدم با مامانش قهر باشه:))

  • ۹۷/۰۳/۱۰
  • همدم ماه

نظرات  (۱۷)

عزززیزم . اشکال نداره کلا اینجوریه که ما هرکار کنیم مادران گرامی معتقدن هیچی بلد نیستیم :)))
پاسخ:
دقیقا . مامانم انتظار داره من یک نسخه ی کپی شده از خودش باشم . بابا خب بچه به باباش هم می‌ره دیگه:))
  • سجاد افضلی
  • از فردا ها ابی گرم نمیشه همین امروز ...:))
    پاسخ:
    با برنج کته و چایی نیم دم شروع میکنم پس:))
    قهر بودن بد....آشتی خوبه ...آفرین :))
    من تخم مرغ پختن بلدم اگر می خواین یادتون میدم....:)))ته آشپزیم همین تخم مرغ...خدارو شکر پسرم....
    پاسخ:
    :))
    خسته نباشید واقعا من خودم همچین سیب زمینی سرخ میکنم که آدم دستاش رو میخوره😂:)) 
    من تا وقتى تو خونه تنهام و مامانم نیست خیلى خوى کدبانوگریم گل میکرد و همه کار میکردم ولی همینکه مامانم بود و میومد بالای سرم تا نظارت کنه رسما به همه چى گند میزدم و سمبل بى هنرى میشدم. هنوز هم نمیدنم واقعا چرا و چیشد که یه روز وقتى مامانم گفت برو چایی ها رو دم کن رفتم قورى با دسته ى پلاستیگى رو روى گاز و شعله مستقیم گذاشتم..واقعا نمیدونم :|
    پاسخ:
    :))
    منم از این خراب کاری ها زیاد میکنم ولی دیگه بعدش باید برم یه جایی محو شم:)) 
    مثلا مامان من انتظار داره من قورمه سبزی و ته چین و قیمه و آبگوشت و از این چیزا درست کنم اونم مثل خودش-_- 
    عه آره ادم هول میشه خو >_<
    پاسخ:
    من کلا زیاد مشکلی با نظارت مامانم ندارم فقط اینکه هی ازم ایراد بگیره بعد ایرادات رو بولد کنه و بر علیهم استفاده کنه ناراحتم میکنه-_-
  • دختری از جنس باد
  • موفق باشی😅
    پاسخ:
    ممنون عزیزم 😍😘
    سلام : )
    خب دوست داره دخترش زودتر کدبانو بشه ...بده ؟
    پاسخ:
    سلام:)
    خب من کاملا از نیت مادرم آگاهم ووتحسینش میکنم  اما دوست دارم مادرم به من اعتماد داشته باشه و اگه اشتباه کردم هی اشتباهم رو به روم نیاره . مامانم انتظار داره من دقیقا شبیه خودش باشم خب برا من سخته خب:( 
    مادر من تو این زمینه به مراتب بی رحم تر عمل میکنه😶...
    پاسخ:
    هعییی...:(
  • آنیا بلایت
  • مامان منم دقیقا همینجوره و معمولا کمک کردنای منم به قهر و دعوا منتهی میشه :)) 
    من بیشتر برای اینکه خیلی سرعتم کمه و آروم انجام میدم سرزنش میشم :///
    + نماز روزه‌ت قبول باشه ^-^ دعا یادت نره :))♡
    پاسخ:
    من بیشتر سر اینکه کار ها رو نصفه نیمه انجام می دم:))
    + ممنون عزیزم از تو هم همینطور^_^ چشم حتما محتاجیم به دعا:):*
    قهرم قهرای قدیم والا :|
    پاسخ:
    در مکان عمومی دعوت به قهر میکنید ؟:))) 
    ای جونم (: گاهی خیلی حساس میشن (:
    پاسخ:
    خخخ آره دقیقا :))
    سلامت باشید...یه خدا قوت بگم به خاطر سیب زمینی سرخ کرده:))
    الان که خوب دقت می کنم یه غذایی خودم اختراع کردم بودم اونم یادتون بدم...
    کلم و هویچ و قارچ و فلفل دلمه ای و اصن هرچی دستت میاد بریز داخل تابه بخار پز یکم روغن و آب بریز ....یه چیز خیلی خوش مزه ای میشه ....نمی دونم اسمش رو چی بزارم؟؟؟
    خب فکر کنم وبلاگ شما رو کلاس آشپزی کردم:)))
    پاسخ:
    زنده باشید:))
    به به همینم خوبه منم بگم اوج غذاهای شاهانه ای که تا حالا درست کردم سیب زمینی سرخ کرده و گوجه و قارچ و حالا خیلی سلیقه به خرج بدم یه تخم مرغ و بادمجون در کنارش بوده😂:)) خدایی خیلی خوشمزه میشد:))
    یاد میگیری کم کم :-)
    ولی خوبه ها , اینطوری مرحله ب مرحله حواسشون هست خرابکاری نمیکنی :-D منو تنهااای تنها رها میکنن بعد سر میز نقد میکنن.بدتر نیست؟!
    پاسخ:
    اوهم:-)
    آره خدایی حالا یکم ایراد میگیره ولی اگه پیشم نباشه حتمن خودم رو میسوزونم:))
    آره راست میگی سر سفره نقد بشی هم آقا منم بگم که من هم سر سفره نقد میشم توسط سرو کنندگان، هم هنگام آشپزی توسط مامان:))
  • مهدی صالح پور
  • البته نیمه ی پرِ لیوانش میشه این که: میخواد بهت کمک کنه آینده بهتری داشته باشی.
    پاسخ:
    صد در صد :-) خودشم همش میگه من این همه سخت گیری برا خودت میکنم :)) ولی خب دیگه منم یکم زود رنج :))
  • کبوتر خاتون
  • آخرش کهنه ی بچه شستنه😂
    پاسخ:
    خخخخخ مامانم گاهی به شوخی میگه بعد که رفتی تو زندگی مجبور شدی کهنه بچه بشوری و بشور بساب کنی قدر خونه باباتو میدونی:))😂
    :))))
    فقط جمله ی آخر :))


    متن زیر آواتار رو خوندم خواستم بنویسم:
    الهی انت کما احب، فجعلنی کما تحب
    خدایا تو انطور هستی که من دوست دارم
    مرا آنطور قرار بده که خودت دوست داری. :)
    الهی آمین
    پاسخ:
    :)))))
    ممنون لوسی می جان:)
    الهی آمین 🙏🌸:)
    عزیزم :)
    یاد خرابکاری های خودم افتادم.....البته من خیلی زیرکانه عمل میکردم مثلا وقتی مامانم شیفت میشد من میرفتم هزارتا رسپی از نت درمی آوردم و شروع به درست کردن انواع خورشت و کیک و شیرینی و ..... میکردم!که البته اگر خوب در نمی یومدن خیلی سریع یه مهنونی شاهانه برای گربه های محلمون میگرفتم :)))) البته جز چند بار اول این اتفاق دیگه نیوفتاد....در کل تو ژن من آشپزی وجود داره .... ولی مثلا خواهرم دوست نداره.تازه هرچقدر آدم کمتر بلد باشه بهتره والا ... :دی  اینو من بعدا فهمیدم.... :((  
    پاسخ:
    وااااای عزززززیزم 😍😍 ببین کی این جاست دوست عزیزم کلی دلم برات تنگ شده بود میدونستی؟ اینکه باهات حرف بزنم خیلی خوشحالم کردی^_^
    کدبانو جون یه دستی هم به سر من بکش:)) آره والا منم مثلا یاد دارمااا ولی پیش خونواده رو نمیکنم وگرنه دیگه آشپزخونه رو به نام من میزنن:))

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">